زبانحال امیرالمؤمنین در شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
یک گل نصیبم از دو لب غنچه فام کن یـا پـاســخ ســلام بـگـو یـا سـلام کن ای آفـتـاب خـانه حـیـدر مکن غـروب این سایه را تو بر سر من مستدام کن پیوسته نبض من به دو پلک توبسته است بـر من امـیـد من نگـهی را تمـام کن تا آیــدم صدای خــدای عـلـی به گوش یک بـار با صدای گـرفـته صدام کن از سرو قدشکسته نخواهد کسی خـرام ای قــامـتـت قـیـامت من، کم قیام کن درهای خُـلـد بـر رخ من بــاز می کنی از مـهـر همره دو لبت یک کلام کن این کعبه بازویش حجـرالاسودعلیست زینب بــیــا و با حـجــرم استـلام کن |